جاتون خالی امروز صبح جمعه ای ؛ از خواب که بیدار شدم قصد داشتم یه فرقی با
روزهای قبل کنه اول گفتم برم دیدن یکی از فامیلهای تو روستای بغل دستی ؛یادم
اومد ماشینم دست داداشم گفتم خوب پس چیکار کنم گفتم آها واسه تفریح که
حتما راه دور نباید رفت و رفتم خانه خاله جان که بعدش برم خونه عمو ولی
همونجا اینقد خوش گذشت که تا ظهر بودم و جاتون خالی نهار هم خوردیم درخت
انارشون هم خیلی قشنگ بود چند تا عکس گرفتم و اسه شما ها که شما ها از دیدن
اون لذت ببرین ؛فقط هوس نکنین بخورین !!!چون هنوز نارسن>
عنوان | پاسخ | بازدید | توسط |
![]() |
3 | 584 | afshin29 |
![]() |
0 | 418 | maysam67 |
![]() |
0 | 415 | maysam67 |
![]() |
0 | 530 | monil |
![]() |
0 | 443 | monil |
![]() |
0 | 405 | monil |