GRAND THEFT AUTO IV
سلام به همه دوستاران بازی امروز به درخواست یکی از دوستان براتون ۲ تا دموی زیبا گذاشتم امیدوارم خوشتون بیاد برای دریافت دموها روی گزینه دانلود کلیک راست کرده گزینه SAVE TARGET AS را بزنیدعنوان | پاسخ | بازدید | توسط |
![]() |
3 | 584 | afshin29 |
![]() |
0 | 418 | maysam67 |
![]() |
0 | 415 | maysam67 |
![]() |
0 | 530 | monil |
![]() |
0 | 443 | monil |
![]() |
0 | 405 | monil |
GRAND THEFT AUTO IV
سلام به همه دوستاران بازی امروز به درخواست یکی از دوستان براتون ۲ تا دموی زیبا گذاشتم امیدوارم خوشتون بیاد برای دریافت دموها روی گزینه دانلود کلیک راست کرده گزینه SAVE TARGET AS را بزنیددیشب تو اخبار این قضیه رو گفت حیفم اومد اینجا نزارم . گفتم شاید بعضی از شما دوستان اخبار ندیده باشین واسه همین اینجا گذاشتم
بازی سه پایه نیشابوری ؛
متاسفانه وجه تسمیه اش نمیدونم چی بوده ؛ فقط تا جایی که یادمه این بازی از قدیم در اینجا مرسوم بوده با همین نام و لی این چند سال اخیر کمتر و کمتر شده بود و دیگه اصلا بازی نمیکردن و معمولا اعیاد یا تعطیلی که میشد و روستا شلوغ میشد بیشتر ترجیح میدادن فوتبال بازی کنن و مسابقه بین روستاهای اطراف باشه تا این بازیهای قدیمی ؛ که خداروشکر بالاخره بعد از مدتها روز 22 بهمن تو روستا این بازی اجرا شد .
و اما نحوه بازی به این صورت است که بازیکنان به دو گروه تقسیم میشوند؛
گروه اول به صورت یه حلقه کنار هم می ایستند و یک نفر هم به عنوان سرمیل از این گروه مواظبت میکنه که از گروه مقابل کسی نپره رو دوش افراد این حلقه و یه طناب هم دستشه که اگر کسی نزدیک بشه سریع اونو با طناب میزنه و دورش میکنه. و افراد این حلقه نیز اگر کسی بهشون نزدیک بشه اگه بتونن با پاشون به اون ضربه ای بزنن اون گروه میسوزه و بازی میاد دست گروه دیگه و اینها میشن سه پایه و باز تکرار همین بازی.
وز بازی موقعی که داشتم عکس میگرفتم دیدم آقای حبیبی حرص میخورد و با خودشون زمزمه میکردن که این جونهای حالا درست بازی نمیکنن واسه همین منم واسه توضیح خدمت ایشون رسیدم ؛
با تشکر از آقای محمد حبیبی که این بازی رو خوب توضیح دادن اگه بد منتقل کردم تو نظرات مطرح کنید تا اصلاح شود .
واسه دیدن بقیه عکسها روی ادامه مطلب کلیک کنید .
روز 29 بهمن روز سپندار مذگان
روز عشق شاد باد
وقتی به
شروع و چگونگی وقوعش فکر می کنم، بنظرم همه چیز گیج و پیچیده میآید! اما
ظاهرا این گیجی چندان هم عجیب و دور از انتظار نیست، چون عبارت "ضربه
فرهنگی" را چنین تعریف کرده اند: "تغییراتی در فرهنگ که موجب به وجود آمدن
گیجی، سردرگمی و هیجان می شود."
این ضربه چنان نرم و آهسته بر پیکر ملت ما فرود آمد که جز گیجی و بی هویتی پی آمد آن چیزی نفهمیدیم!
شاید افراد زیادی را ببینید که کلمات Hi و Hello را با لهجه غلیظ
Americanاش تلفظ می کنند. اما تعداد افرادی که از واژه درود استفاده می
کنند، بسیار نادر است!
همینطور کلمه Thanks بیش از سپاسگزارم و Good bye بسیار راحت تر از «بدرود» در دهان ها میچرخد. ما حتی به این هم بسنده نکرده ایم!
این روزها مردم برگزاری جشن ها و مناسبت های خارجی را نشانه تجدد، تمدن و تفاخر می دانند.
سفره هفت سین نمی چینند، اما در آراستن درخت کریسمس اهتمام می ورزند!
جشن شب یلدا که به بهانه بلند شدن روز، برای شکرگزاری از برکات و نعمات
خداوندی برگزار می شده است را نمی شناسند، اما همراه و همزمان با بیگانگان
روز شکرگزاری برپا می کنند!
همه چیز را در مورد Valentine و فلسفه نامگذاریش می دانند، اما حتی اسم "سپندار مذگان" به گوششان نخورده است.
چند سالی ست حوالی26 بهمن ماه (14 فوریه) که می شود هیاهو و هیجان را در
خیابان ها می بینیم. مغازه های اجناس کادوئی لوکس و فانتزی غلغله می شود.
همه جا اسم Valentine به گوش می خورد. از هر بچه مدرسه ای که در مورد
والنتاین سوال کنی می داند که "در قرن سوم میلادی که مطابق می شود با اوایل
امپراطوری ساسانی در ایران، در روم باستان فرمانروایی بوده است بنام
کلودیوس دوم. کلودیوس عقاید عجیبی داشته است از جمله اینکه سربازی خوب
خواهد جنگید که مجرد باشد. از این رو ازدواج را برای سربازان امپراطوری روم
قدغن می کند.کلودیوس به قدری بی رحم وفرمانش به اندازه ای قاطع بود که هیچ
کس جرات کمک به ازدواج سربازان را نداشت.اما کشیشی به نام والنتیوس
(والنتاین)،مخفیانه عقد سربازان رومی را با دختران محبوبشان جاری می
کرد.کلودیوس دوم از این جریان خبردار می شود و دستور می دهد که والنتاین را
به زندان بیندازند. والنتاین در زندان عاشق دختر زندانبان می شود .سرانجام
کشیش به جرم جاری کردن عقد عشاق،با قلبی عاشق اعدام می شود...بنابراین او
را به عنوان فدایی وشهید راه عشق می دانند و از آن زمان نهاد و سمبلی می
شود برای عشق!"
اما کمتر کسی است که بداند در ایران باستان،
نه چون رومیان از سه قرن پس از میلاد، که از بیست قرن پیش از میلاد، روزی
موسوم به روز عشق بوده است!
بقیه در ادامه مطلب
تا یادم نرفته منبع
سالگرد انقلاب آمد پدید
انقلابی چون سپیده پرنوید
فجر رستن، فجر رستن، فجر شوق
فجر بشکفتن چو گل در باغ ذوق
انقلابی چون سحر ظلمت شکن
تا به عمق کلبهها پرتوفکن
امروز هم مثل همه جای ایران ، مثل همه شهرها و روستاهای بزرگ و کوچیک ؛
راهمپیایی 22 انجام شد . تو راهمپیمایی روستامون خاله شادونه و عمو قناد
نداشتیم ولی همه بچه ها با شوق اومده بودن ؛ و مهمانهای خاص دعوت نکرده
بودیم که بیان سخنرانی کنن ولی همه افراد جوان ؛ میانسال ؛ و پیر شرکت
کرده بودن جالبه هوا هم خیلی خیلی سرد و بود و برف می اومد و لی بازم اومده
بودن ؛ بعد از این که راهپیمایی تموم شد تو مسجد مسابقه طناب کشی شروغ
شد و اینقد واسه همه دلچشب بود و خوش گذشت که گفتن به بیرون مسجد بروند
و به یاد قدیم ها بازی های سنتی کنند ؛ خیلی جالب بود اول سه پایه
نیشابوری و بعد کلاغ قیج قیج و بعد هم یه بازی که چشم طرف رو میبندن و
بعدش هم یه بازی دیگه که چشمای یه نفر رو میبستن و باید اون با چشم بسته از
روی طناب جوری رد بشه که پاش به طناب نخوره (بماند که بنده خدا چشماش بسته
اس و هی جای طناب رو عوض میکنن که گیج بشه ) ؛ خداییش جای همه تون خالی خیلی خوش گذشت و حسابی یخ زدیم از سرما ولی دلمون نمی اومد که بریم خونه هامون فکر
فعلا عکسهای طناب کشی رو گذاشتم بازی های دیگه با توضیح نحوه بازیش بعدا چون عکس تنها کفایت نمیکنه
Grand Theft Auto - San Andreas
راهنمای ترینر
F6 Toggle Infinite Health
F7 Toggle Infinite Armor
F8 Toggle Infinite Ammo
F9 Toggle Infinite Run
F10 Toggle Infinite Breath
Shift+F6 Toggle Infinite Nitrous
F11 Increase Money
3 No Wanted Level
5 Max Wanted Level
6 Toggle One Hit Kill
7 Toggle Bulletproof Vehicles
8 Toggle One Hit Exploding Vehicles
9 Toggle Freeze Mission Timer
من هر وقت بازی بچه ها رو میبینم خیلی خوشحال میشم چون بازیشون یه بازی بی نیرنگ و کلک هست .با شور و شوق بازی میکنن و این شور و حرارت و انرژی رو هم به ما منتقل میکنن .
حالا این عکسها رو واسه شما هم گذاشتم . حتما شما هم با دیدن بازی گرمشون توی هوای سرد یه جمله جالب به ذهنتون رسیده؛ خوشحال میشم اونو بیان کنی .
میخام از روز چهل هشتم بگم
میدونم چند روزه رد شده و لی خوب بدجوری ضایع شدم ، و این مطلب بدجوری ذهنمو درگیر کرده بود واسه همین اومدم بنویسم تا مگه فراموش کنم .
آخه فکر میکردم امسال هم مثل هرساله
و چقد سفارش دادم عکس بگیرین از حلیم چهل هشتم که میخام بهترین عکسها رو بزارم .
آخه هرسال تو این روز یکی از برادران روحی ( پدر و عموهایم ) پیرو پدرشون ،تو این روز واسه عزاداران حلیم آماده میکردن ، ولی امسال این سنت شکسته شد و یه غذای دیگه طبخ شد خوب بود ،خدا قبول کنه ،ولی خوب اون شور و حرارت و همکاری و همبستگی که در تهیه حلیم بود تو تهیه این غذا نبود .
یادمه سالهای پیش ، روز قبلش خانمهای روستا می اومدن با هم بلغورها رو میشستند و روز بعد قبل از اذان صبح آشپزها و چند نفر از اهالی روستا می اومدن و آشپزی شروع میشد و و حدود ساعتهای 11 و اینا که میشد جوونای روستا می اومدن با چه شوق و ذوقی حلیم رو بهم میزدن هر کسی به نیتی و خانمها هم نیز در این مراسم شرکت میکردن و به نیت حاجات خودشون و دیگران حلیم رو به هم میزدن و جالبه هنوز هم که هنوزه از قدیمی ها یاد میکنن مثلا میگن ای جای رمضان کوهستانی خالی و محمد یزدی و اینا بعد از اینکه خوب حلیم رو شلاق میزدن و اماده شد توزیعش میکردن ولی خوب اینها همه مال پارسال و سالهای گذشته بود ولی خوشحالم که پدرم بشدت به این حلیم پایبندن و میگن به هیچ وجه این رسمو عوض نمیکنن و انشالله سالی که نوبت ما بشه از این شور و هیجان و همبستگی عکس میگیرم و با جزئیات بیشتر واستون عکس میزارم .
پی نوشت : دیشب خونه عموجان بودیم و راجع به این قضیه حرف زدیم و گفتند بنا به دلایلی فقط امسال این کار رو کردند ؛ سالهای بعد همین حلیم برقراره انشالله
بـــه نــادانـــــــــی گرفتــــم راه تهــران ندانســــــــتم که میگردم پشیمان
از ان آب و هــــــــوای روح پــــــــــــرور نمودم رو به این دود و دم اینسان
خوش آن وقتــــی که در روستـــامان کشــــــاورزی نمودم شاد و خندان
الا ای بــاعـــــــــث آوارگـــــــی هــــا شوی محزون و دلخون و پریشـــان
کنون در شهر تهران خــــــوار و زارم نــــــدارم چاره ای جز درد هجران
گرفتار صفم , صف هـــــای بسیــار خــــداونـــدا نجــاتـــم ده زتـــهــران
گرانــی ای گرانــی ای گـــــــرانــــی در آوردی پــــدر از مـــن چه آسان
ندانم با گرانی ها چـ««ه ســــــازم نمـــودم بنــــده را ویــــلان وسیلان
از این جا رانده زانجا مانده گشتم چنـــین باشـــد سزای شخص نادان
به چه روئـــــی کنـــم رو در ولایت همــان جایــی که باشد بهتر از جان
منبع : گزیده اشعار امین گلستانی سبزواری
تعداد صفحات : 12
سلام کاربر مهمان
خوشومدین
شما عضو سایت نیستین و یا با کاربری خود وارد نشده اید
پس برای استفاده بیشتر عضو شده یا با کاربری خود وارد شوید.
با تشکر از دوستان عزیزی که عضو شده اند و یا میخواهند عضو بشوند
اعضای محترم شما میتوانید با کاربری خودتان وارد شده و در سایت یا انجمن سایت مطلب و عکس دلخواه خودتان را در موضوع مربوطه منتشر بنمایید.
با تشکر از شما عزیزان